من فکر میکنم تمامی پدیدههای هستی نهتنها واداشتهاند به دگرگون شدن، که اراده و یا حتی تمایل به حالتی غیر از این، برایشان نشدنی و ناممکن است؛ و همچنین فکر میکنم تمامی پدیدهها واداشتهاند به اثرگذاری و نمایاندن تئوریِ(تئوریهای) دگرگونی خود به پدیدههای اطرافِ خود (= و زمان اینگونه میگذرد). لذا -سادهاندیشانه- تعاریف و مفاهیم را محرز و یکتا، و دَرپَرده و حلناشدنی دانستن، عدم توانایی ماست در خوب رؤیت کردن (و کجفهمی ما از چگونگی گذر زمان).
لذا هرآنچه که تحتعنوان روایت و تاریخچه و فرماننامه، در قالبِ “اصل و قاعدهای ازلی” به امروزِ روز کوچ میکند، برای من نشانیست پُررنگ از وجود انحرافی پررنگشده از جانب یک یا چندین شخص کمبینش و منحرف (آگاهانه یا ناآگاهانه: به انگیزهی متوقف کردن زمان).
و این… بسیار خطرناک خواهد بود… چراکه تصورم این است جهان، در صورت توقف، از گوشَش خون خواهد چکید. #مهسا_امینی
I believe that all phenomena of existence have not only led to transformation, but the will or even the inclination towards a state other than this is unattainable and impossible for them; and I also believe that all phenomena have led to influencing and manifesting their own transformation theories into their surrounding phenomena (= and time passes thus). Therefore -in a simplistic view-, considering definitions and concepts as absolute and unique, and considering them as impenetrable and unsolvable, is our inability to see well (and our misunderstanding of the passage of time).
Thus, everything that under the title of narrative, history, and decree, in the form of an “eternal principle and rule,” migrates to today, is a bold indication for me of a pronounced evident deviation from the side of one or several narrow-sighted and morally afflicted individuals (consciously or unconsciously: driven by the desire to halt time).
And this… will be very dangerous… because my perception is that if it stops, the world will bleed from its ears.
2132 num s